#درسنگرخدمت

قسمت نهم مجموعه روایات کوتاه در سنگر خدمت(شهید دارایی)

در سنگر مسجد قسمت 9.jpg
2022-05-09 10:00:00

اول بچه های محله بعد بچه‌های خودمان

یکبار محمدصادق آمد خانه؛ با اینکه می دانستم خسته و گرسنه است؛ اما اصلاً اشتها نداشت. چشمانش پر از اشک شده‌بود و می‌گفت: امروز پسری را دیدم که دو روز بوده چیزی نخورده و از شدت دل درد گریه می کرد. خودش را در برابر این افراد مسئول می دانست. هسرم اول برای خانواده های محروم حاشیه‌ی شهر، جشن یلدا می‌گرفت و بعد برای خانه خرید یلدا می‌کرد؛ اول باید بچه های محله رخت و لباس نو می‌خریدند و می پوشیدند و بعد بچه های خودمان.


به همسنگرهای مسجدی بپیوندید
@hamsangar_masjedi
 

    بیان دیدگاه