جستجوی پیشرفته

شما می توانید درصورت نیاز عملگر مقایسه (<، <=،>،>=، <> یا =) را در آغاز هر یک از ارزش های جستجوی خود استفاده نموده تا به نحوه مقایسه خود دسترسی بیشتری داشته باشید.

دستورالعمل توبه
دستورالعمل توبه

واژه «توبه» واژه ای است آشنا برای همه ما و شکستن توبه نیز تجربه ای است آشنا برای ما. کمتر کسی هست که تجربه توبه کردن و شکستن آن توبه را نداشته باشد.

توبه به معنای بازگشت است. یعنی انسان تصمیم بگیرد گناه و خطایی را که مرتکب شده ترک کند و به سوی حقیقت خود، یعنی حق متعال باز گردد.

توبه آن است که انسان حقیقتا و به صورت قلبی از فعلی پشیمان شود و دیگر به سوی آن نزدیک نشود. استاد مهدی سمندری می فرمودند اینکه در قرآن مکرر آمده است که به فلان گناه نزدیک نشوید، این نزدیک نشدن، متفاوت از ارتکاب آن فعل است. این نزدیک نشدن یعنی تلاش کنید از موقعیت گناه و خطا هم دور شوید زیرا ممکن است با نزدیکی به آن، جاذبه گناه شما را به دام خود بکشد. نزدیک نشدن در اینجا یعنی نه در فکرتان آن را بیاورید و نه در عمل خود تمایلی به آن نشان دهید و از آن بگریزید.

پس توبه حقیقی آن توبه ای است که انسان عزم کند حول و حوش گناه نگردد چه برسد به ارتکاب آن. متاسفانه توبه های ما بر لبان ماست و در عمل...

توبه بر لب سبحه بر کف دل پر از شوق گناه   

معصیت را خنده می آید ز استغفار ما

یکی از شیرین ترین عباراتی که به گوشمان خورده است این عبارت است: «التائب من الذنب کمن لا ذنب له» کسی که از گناهی توبه کند مانند کسی است که گناهی نکرده است و چه شیرین است که در قرآن کریم از قول خداوند مهربان آمده است که من تائبین را دوست دارم.

نمیدانم لذت این عبارت را می توانیم درک کنیم یا خیر. اینکه انسان بداند خدا او را دوست دارد لذتی دارد که با هیچ لذتی قابل قیاس نیست.

مطلب دیگر اینکه خداوند به واسطه حسنه ها، سیئات را می پوشاند منتهی در یکی از آیات قرآن داریم که حسنات، سیئات را می برند. به تعبیر علامه طباطبایی، خداوند سیئه را بر می دارد و به جایش حسنه می گذارد و به قول استاد امامی نجف آبادی، این مطلب با ادراک « بسم الله الرحمن الرحیم»محقق می شود. فتدبر.

مطلب دیگری که در وادی توبه باید تذکر داده شود این است که از کثرت توبه و شکستن آن نباید نا امید شد زیرا که نا امیدی از حق تعالی بزرگترین گناه است به تعبیر دقیق تر: صد بار اگز توبه شکستی باز آ.

ثبت گناهان

خوب است انسان از خودش حساب بکشد و گناهان خود را ثبت کند. پر حرفی، غیبت، دروغ، چشم چرانی و ... 

پس از ثبت گناهان، آن ها به دو دسته تقسیم می شوند.  برخی از آن ها حق الله و  بعضی دیگر حق الناس اند.

در مورد حق الناس کار خیلی دشوار است. راهی نیست جز اینکه برویم آن ها را ادا کنیم. خجالت و ترس و ... هم موضوعیتی ندارد. دوستی از بنده خواست از استاد بپرسم که اگر غیبت کسی را کرده باشیم و خجالت بکشیم از اینکه حلالیت بگیریم تکلیف چیست؟ استاد فرمود راهی نیست. این سختی باید باشد همانطور که الغیبت اشد من الزنا، سختی حلالیت گرفتنش هم به حق است.

از سوی دیگر حق الله آسان است اما این آسانی نباید موجب کاهلی در این زمینه شود. نماز قضاف روزه قضاف خمس و زکات و ... باید ادا شود.

دستور العملی برای توبه

دستور توبه روز یکشنبه اینگونه است: روز یکشنبه غسل توبه کند، وضو بگیرد، مبلغی ولو اندک صدقه کنار بگذارد، دو نماز دو رکعتی پی در پی به نیت نماز توبه بخواند به این ترتیب که در هر رکعت یکبار سوره حمد، سه بار سوره توحید، یک بار سوره فلق، و یکبار سوره ناس را بخواند.

بلافاصله پس از سلام نماز دوم، با توجه هفتاد بار استغفر الله ربی و اتوب الیه گفته و در پایان آن بگوید: لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. یاعزیز یا غفار، اغفرلی ذنوبی و ذنوب جمیع المومنین و المومنات فانه لا یغفر الذنوب الا انت.

حضرت محمد مصطفی فرمودند که ((هیچ بنده ای از امتم نیست که این عمل را انجام دهد جز اینکه از آسمان ندا داده میشود که ای بنده خدا این عمل را دوباره بیاور که تو مقبول التوبه ای و گناهت بخشیده شده است ... الی اخر))

برای دیدن متن کامل حدیث به مفاتیح الجنان مراجعه کنید

آمادگی برای توبه
آمادگی برای توبه

پس از یقظه، یعنی بیداری، انسان متوجه این می شود که در لای و لجن های دنیاوی گرفتار است و این آفات او را از پرواز مانع می شوند.

جان گشاید سوی بالا بالها

در زده تن در زمین چنگالها

جسم و جسمانیات به پایین می کشاند اما روح هوای صعود دارد. روح همچو مرغی در قفس هوای پرواز دارد منتهی زنجیرهای جسم او را مانع می شود.

جان که از عالم علویست یقین می دانم

رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم

 مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

 چند روزی قفسی ساخته ام از بدنم

پس از بیداری، کثافاتی که جان را به خود مشغول کرده کمی نمایان تر می شود. انسان بیدار تلاش می کند این کثافات و آلودگی را از خود دور کند لذا سخن از توبه به میان می آید.

توبه به منزله شست و شویی است که انسان باید انجام داده تا آماده مسافرت شود. 

شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام

تا نگردد ز تو این دیر خراب، آلوده 

این شست و شو موجب پاکی جان از آلودگی ها می شود زیرا که التائب من الذنب کمن لا ذنب له.

«یقظه» مرحله اول سیر و سلوک
«یقظه» مرحله اول سیر و سلوک

انسان ها در این زندگی دنیا گویی خواب اند و چه بد خوابی است که با مرگ به بیداری ختم شود. الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا.

برای آنکه در مسیر آدم شدن گام بزنیم و بفهمیم از کجا آمده ایم و آمدنمان بهر چه بود و به چه سویی باید برویم و منزل کجاست، باید یقظه روزی گردد. آن هم روزی شدنی است. این که می بینیم برخی اشخاص به یکباره متحول می شوند، یقینا اتفاقی نیست و دستی در کار است. الحمدلله رب العالمین.

یقظه یعنی بیدار شدن از غفلت. انسان دارای یقظه به سراغ درد خود می رود و هرچقدر در این مسیر پیش برود بیدار تر و تشنه تر می شود و هر چقدر تشنه تر شد، آب بیشتری روزی اش می گردد.

آب کمتر جو تشنگی آور به دست

تا که آبت جوشد از بالا و پست

اللهم ارزقنا

منازل سیر و سلوک
منازل سیر و سلوک

بسم الله الرحمن الرحیم 

سالک پیش از ورود به وادی سیر و سلوک نظری، شایسته است دورنمایی از منازلی که باید طی شود داشته باشد.

در بین بزرگان عرفان، بر سر تعداد منازل سلوک اختلافاتی وجود دارد که این اختلافات ظاهری است و در حقیقت همگی متفق القول بر یک حقیقت اند. این اختلافات از این جهت است که هر کسی از زاویه ای خاص به تشریح منازل سلوک پرداخته است. برخى منازل را یک، برخى دو، بعضى سه، برخى دیگر هفت، بعضى هفتاد و عده ای یکصد منزل می دانند.

اما سالک پس از بیداری (یقظه) و توبه ای حقیقی، چهار مرتبه را باید زیر نظر یک استاد کامل طی نماید که این مراتب عبارت اند از:

تخلیه: یعنی تخلیه نمودن و پاک کردن جان از مفاسد و رذائل دنیایی.

تحلیه: یعنی رذیلت ها و مفاسد مملکت دل با فضائل و زیبایی های اخلاقی و انسانی جایگزین شود

تجلیه: در این مرحله است که نور خدا در وجود این انسان جلوه گر می شود. قرآن کریم در این باره می فرماید: «یوم تری المومنین و المومنات یسعی نورهم بین ایدیهم و بایمانهم » 

فنا: یعنی به واسطه جذبه عشق به حق، به مرحله ای برسد که رفته رفته و تدریجاً در معشوق فعلا و صفتا و ذاتا فانی شود. یعنی خدایی شود.

انسانی که این منزل را بپیماید، مصداق ولیّ خداست که دیگر ترس و غم در او راه ندارد و سراسر وجودش سرور و شادی است. « الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون » (یونس /62)